دنیای ویچر (The Witcher) در این انیمه‌ی داستانی گسترش می‌یابد: پیش از گرالت، استاد او وزمیر وجود داشت؛ یک ویچر جوان و ماجراجو که از زندگی در فقر گریخت تا در ازای سکه، هیولاها را شکار کند. اما هنگامی که هیولایی ناشناخته شروع به ایجاد وحشت در پادشاهی‌ای پرتنش از نظر سیاسی می‌کند، وزمیر خود را درگیر ماجرایی هولناک می‌بیند؛ ماجرایی که او را مجبور می‌سازد با شیاطین گذشته‌ی خود روبه‌رو شود.

دو سال پس از جنگ بزرگ دریایی (Paramount War)، اعضای گروه کلاه‌حصیری (Straw Hats) قرار است دوباره در مجمع‌الجزایر سابائودی (Sabaody Archipelago) گرد هم آیند. در همین زمان، دختری که عاشق نامی (Nami) است، تلاش می‌کند قبل از اینکه گروه جزیره را ترک کند، یک نامه‌ی طرفداری را به دست او برساند.

سرنوشت جهان در آستانه نابودی است، چرا که ارن قدرت نهایی تایتان‌ها را آزاد می‌کند. با اراده‌ای سوزان برای نابودی تمام کسانی که تهدیدی برای الدیا هستند، او ارتشی غیرقابل توقف از تایتان‌های عظیم‌الجثه را به‌سوی مارلی هدایت می‌کند.

سوزومه، دختری 17 ساله است که در شهری آرام در کیوشو زندگی می‌کند. او در سفر خود با مرد جوانی آشنا می‌شود که در حال «جستجوی درها» است. سوزومه او را دنبال می‌کند و به خرابه‌ای در یک ساختمان مخروبه در کوه‌ها می‌رود، جایی که یک در ایستاده و دست‌نخورده پیدا می‌کند، گویی که این در تنها چیزی است که از ویرانی نجات یافته. سوزومه از نیرویی نامرئی کشیده می‌شود و به سوی در دست دراز می‌کند. به زودی، درهای مختلفی در سراسر ژاپن یکی پس از دیگری باز می‌شوند. این درهایی که باز می‌شوند باید بسته شوند تا بلاهایی که در آن سوی درها پنهان است، جلوگیری شود. ستارگان، غروب و آسمان صبح. مکان‌هایی که سوزومه وارد می‌شود، آسمانی دارند که تمام ساعات روز در آن با هم ترکیب شده‌اند. سوزومه که به سوی درهای مرموز کشیده شده است، سفر «بستن درها» خود را آغاز می‌کند.