برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
بررسی بازخوردهای اولیه به فیلم A Working Man 2025| پاپکورنی جدید استاتهام
منتشر شده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
0 بازدید
فیلم مرد کارگر با بازی جیسون استاتهام، داستان تفنگدار بازنشسته ای به اسم لون کید هست که به عنوان پیمانکار ساختمانی، مشغول به کاره. اون مجبور میشه از مهارت های رزمیش برای نجات دختر دزدیده شده ی رئیسش استفاده کنه. مرد کارگر از همون ابتدا داد میزنه که بیا یه اکشن پر از هیجان ببین و چیزی که از استاتهام انتظار میره، قراره دوباره تکرار بشه.
با این وجود، نقدای منفی منتقدا بیشتر متوجه بعضی از دیالوگا و لهجهی روسی بعضی از شخصیت ها شده.
وندی آید، از جمله منتقدای گاردین که بیشتر کارای زیرکانهای که در همپوشانی با ایدئولوژی لیبرالیسم هستن رو تحسین میکنه، گفته که زیادی به این فیلم بها داده شده. استفاده از یه موسیقی معروف بتهوون، تلاش رقت انگیزی برای جذاب جلوه کردن هست و تنها نقطه قوت این فیلم، همون اکشنی هست که استاتهام، مثل کارای سابقش به نمایش میذاره.
کدوم کار جیسون استاتهام توی سالای اخیر، بیشتر از یه کار پاپکورنی بوده که حالا دومیش باشه؟ حتی فیلمایی مثل The Bank Job یا Spy، چنانچه نگاهی به سناریوشون بندازید، صرفا آش پرملات تری نسبت به کارای پاپکورنی یکبار مصرفش به حساب میان و تقریبا همیشه یک الگوی بخصوص، در حال تکرار شدنه.
اصلا بیاید بگیم که پاپکورنی بودن به خودی خود بد نیست. جیسون استاتهام عمدتا نقش ارتش تک نفره رو بازی میکنه. مرد کچلی که میتونه تنهایی، از پس کارای سخت بربیاد و بقیه رو نجات بده. این حس بهم دست میده که فیلماش برای تحت تاثیر قرار دارن بورژوایی که به خودی خود قهرمان هیچ داستانی نیست، جذابیت داره و ظاهر ساده اش به راحتی به عموم مردم، شانس همزاد پنداری میده.
ایشون عملا نماد یه قهرمان دست نیافتنی در فرم ساده و بدون پیچیدگیه. نقش هایی که قبول میکنه به ویژه برای نمایش این ایده طراحی شدن که بگن هر فردی میتونه یه قهرمان بالقوه باشه و همین سادگی ظاهری و طراحی پس زمینه ی شخصیت کلیدی باعث میشه که تماشاگرا از هر قشری بتونن باهاش به همزاد پنداری برسن.
برای بورژوایی که شاید بیشتر توی فضای ساختاری و پر از چالش زندگی خودش محصور شده، استاتهام دقیقا اون فرمی از آزادی و قهرمانی رو ارائه میده که مخاطبا در دنیای واقعی، قادر به تجربه اش نیستن. در حالی که قهرمان های استاتهام، کارهای به ظاهر غیر ممکن رو انجام میدن، این پیام رو منتقل میکنن که با اراده، تمرکز و شجاعت، میشه به انواع موانع غلبه کرد.
ظاهر ساده و مردمی استاتهام، شکلی از همه پذیری رو فراهم میکنه ولی اتفاقا، اصلا هم فکر نمیکنم این فرم از قهرمان سازی، تاثیر خوبی روی ذهن مخاطب بذاره. قهرمان تک رویی که به تنهایی سعی داره عدالت رو اجرا کنه یا بار مشکلات سنگین و پیچیده رو به دوش بکشه، الگوی خوبی برای فردی که بقاش به همکاری با جامعه گره خورده نیست.
جمع بندی
این تصویرسازی از "قهرمان تکرو" که انگار تنها راه حل مشکلات پیچیده ی دنیاست، می تونه مخاطبو به سمت نوعی انزواطلبی یا ایده آل سازی غیر واقعی هل بده. در دنیای واقعی، خیلی از مشکلات، صرفا به کمک تعامل و تلاش مشترک قابل حل هستن نه از طریق قهرمانایی که سعی دارن به صورت ارتش تک نفره ظاهر بشن.
این نوع قهرمان سازی میتونه حتی ناخواسته، حس مسئولیت اجتماعی آدما رو کاهش بده و به جای تشویق به همکاری، نوعی فردگرایی افراطی رو ترویج بده.