برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!

اخبار ابتدایی درمورد سریال Billionaires Bunker
منتشر شده در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۴
0 بازدید
سریال پناهگاه میلیاردها در زمان تحریر این مطلب، چند روزی هست که منتشر شده و صرف اینکه سازنده هاش همون خالقین مانی هایست هستن برای بازاریابیش کافی هست. این سریال یک فضای پساآخرالزمانی داره و مجددا درمورد فاصله ی طبقاتی و سرمایه داری هست.

خلاصه ی داستان اینه که گروهی از میلیاردرها بعد از یک بحران جهانی، خودشون رو توی یک پناهگاه لوکس حبس میکنن اما این پناهگاه، باعث میشه که کلی داستان بین این شخصیت ها پیش بیاد و فرمول های جذابیت بخشیدن به داستانش تا حد زیادی از همون سریال مانی هایست گرفته شده.
اسپانیایی ها انگار نمیتونن دست از سر طبقه ی ثروتمند بردارن و همیشه برای ایده های تجاری، تمرکز زیادی روی زندگی این آدما دارن. انگار طبقه ی ثروتمند برای سینمای اسپانیا یه جور آینه ی اضطراب اجتماعی شده و مدام با شخصیت هایی رو به رو میشیم که یا در حال دزدی از پولدارا هستن یا خودشون ثروتمندن و مشکلات زندگی افراد پولدار رو تجربه میکنن.
اسپانیا در دهه های اخیر با بحران های مالی، بیکاری و نابرابری شدید رو به رو شده و سینما و تلویزیونش هم مثل یه آینه شده که این خشم و اضطراب رو روی چهره ی ثروتمندا منعکس میکنه که هرچند همچین داستان هایی مورد تحسین قرار میگیرن و به عنوان کارهای ضد سرمایه داری معرفی میشن اما بیشتر خودارضایی با دیدن زندگی ای هست که طبقه ی متوسط و ضعیف، دیگه توان رسیدن بهش رو نداره.

وقتی پولدارها در موقعیت های بحرانی خاصی قرار میگیرن، داستان میتونه به شدت روانشناختی و فلسفی بشه و این تضاد بین قدرت بیرونی و فروپاشی روانی، اون چیزی هست که مخاطب چنین داستان هایی علاقه دارن ببینن.
پیدا کردن شخصیت های عجیب و خاص برای داستان پردازی، ایده ی بدی نیست اما اینکه پولدار بودن، تبدیل به همون ایده ی خاص در اسپانیا و خیلی جاهای دیگه شده هم جای تامل داره. پولدار بودن، مخصوصا در سینمای اسپانیا و حتی در آمریکا، انگار تبدیل شده به یه میانبر برای ساختن شخصیت های اصلی و این موضوع لزوما از پیچیدگی روان این شخصیت ها نشات نمیگیره بلکه چون ثروت به تنهایی یه بستر آماده برای درام، فساد و فروپاشیه.
پناهگاه ها، عمارت ها و جزیره های خصوصی، همه شون فضاهایی هستن که میتونن داستان رو از دنیای بیرون جدا کنن و تمرکز رو بذارن روی روابط انسانی و به نوعی، فروپاشی رو از بالا به نمایش میذارن. وقتی کسی همه چیز داره، فروپاشیش هم جذاب تره. سینما عاشق اینه که نشون بده چطور قدرت، امنیت و ثروت، نمی تونن جلوی اضطراب، تنهایی یا جنون رو بگیرن.
فکر میکنم در سینمای آمریکا، هنوز این الگو، چندان رایج نشده و قضیه مختص جوامعی هست ک اگر فرد، ثروت شخصی نداشته باشه، عملا نمیتونه تجربه ی خوبی از زندگی به دست بیاره و جامعه چندان ازش حمایت نمیکنه. این درمورد جایی مثل آمریکا، احتمالا صدق نمیکنه.

ما داریم درمورد جوامعی حرف میزنیم که سینما و تلویزیون فعالی داره و طبقات مختلف جامعه میتونن راحت حرف بزنن وگرنه مشکلات اقتصادی، دامنگیر جوامع مختلفی هست. در کشورهایی مثل اسپانیا، فرانسه یا حتی آرژانتین که دولت رفاه ضعیفتره و نابرابری اقتصادی ملموس تر هست، ثروت شخصی تبدیل میشه به نماد نجات، قدرت یا حتی گناه و در همچین فضاهایی، شخصیت پولدار نه فقط خاصه بلکه میتونه منبع دردسر باشه و میشه روش بار درام گذاشت. اما در آمریکا با وجود نابرابری شدید، روایت ها بیشتر به سمت درونگرایی، روانشناسی و بحران های فردی میرن و شخصیت های خاص در سینمای آمریکا معمولا نوعی تجربه ی خاص، کم شانسی یا مشکل روانی یا بحران هویتی رو تجربه میکنن و ویژگی خاصشون لزوما ثروتمند بودن نیست.
مانی هایست و الیت هم فرمول های جاری رو خیلی خوب شناختن و استفاده کردن. مانی هایست تونست ترکیبی از جذابیت های اروتیک، مبارزه ی ضد سیستمی و رفته رفته، مسائل اقلیت های جنسی و فمینیسم رو وارد داستانش کنه تا رو بورس بمونه. اگر درست یادم باشه، الیت دیرتر اومد و از همون اولش تاکید زیادی روی مسائل جنسی و اقلیت ها داشت.
الگوی جدیدی که توی سریال مورد بحث این مقاله میشه دید، درمورد آشفتگی و آخرالزمانی هست که دنیا داره ازش میترسه. چه این ترس واقعی باشه چه دروغین، یک خوراک داستانی بسیار وسوسه کننده است.
مانی هایست با یک فضای هیجان انگیز و ضد سیستم شروع شد و به تدریج عناصر اروتیک و روابط غیر متعارف و مسائل جنسیتی رو وارد داستانش کرد. این فرمول در زمان خودش واقعا جواب داد و این سریال رو به یک نماد جهانی تبدیل کرد و تونست با طبقه های مختلف جامعه ارتباط بگیره.
ایده ی پناهگاه میلیاردر ها هم زیرکانه به نظر میرسه و صرفا باید دید که به اندازه ی ایده اش خوش ساخت هست یا نه.