برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی انیمیشن Cloudy with a Chance of Meatballs 2013| ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی 2
منتشر شده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴
0 بازدید
حتی اگر به عنوان یه فرد بالغ، دنبال یه انیمیشن جالب برای تماشا باشید، مجموعه انیمیشن کوفته قلقلی، جذابیت لازم برای جلب توجه شما رو داره. کارای چند قسمتی معمولا توی قسمتای جدیدشون دچار افت کیفیت میشن اما این از معدود انیمیشنایی هست که قسمت دومش رو بیشتر از اولین انیمیشنش دوست داشتم. داستان قسمت دوم، هیجان و تنوع گره بیشتری داره و علاوه بر اون، کمدی قسمت اولو هم حفظ کرده.
داستان قسمت دوم، بعد از اتفاقات قسمت اول ادامه پیدا میکنه و فلینت لاک وود، به عنوان شخصیت اصلی داستان، متوجه میشه که اختراعش یعنی ماشینی که غذا تولید میکنه، هنوز فعاله و این بار به شکل عجیب تری عمل میکنه؛ ماشینش حالا غذاهایی تولید میکنه که تبدیل به موجودات زنده شدن.
انیمیشن های کودکانه و کمدی، به خودی خود، چندان مورد انتقاد جدی قرار نمیگیرن چه برسه وقتی بتونن یه کمدی واقعا سرگرم کننده رو خلق کنن که حتی برای افراد بالغ هم جذابیت داره. با این وجود، داستانی که می تونه برای بچه ها و نوجوونا جذاب واقع بشه، به مراتب میتونه مسئولیت اجتماعی بیشتری هم ایجاد کنه چون بچه ها به مراتب، تاثیرپذیری بیشتری از محتوای هنری ای که مصرف میکنن دارن چراکه هنوز به دنبال منابع الهام و تقلید خودشون هستن. هدف از نوشتن این مطلب هم بررسی محتوا و پیغامای غالب بر داستان این انیمیشه.
وقتی صرفا به پوسته ی داستان نگاهی بندازید، میشه حس کرد که سازنده ها سعی داشتن پیغامی مرتبط با کار گروهی، دوستی و اهمیت پذیرش مسئولیت، منتقل کنن. فلینت و رفقاش یه سفر پرماجرا رو شروع میکنن و در ادامه وارد یه جزیره میشن که پر از موجودات خوراکیه.
شخصیت فلینت، حتی اگر در لحظات سرخوردگی و خرابکاری، حمایت عاطفی پیدا نکنه، بازهم اینقدر جسور و علاقه مند به کسب تجارب جدید هست که به زودی سراغ یه اختراع جدید بره. اون از ابتدا و پیش از تبدیل شدن به یک شخصیت سرشناس هم خارج از چهارچوب های معمول کار میکرد و سودای اینو داشت که بتونه یه تغییر ملموس رو در جامعه ایجاد کنه.
ایده ی ماشین غذاساز، ایده ایه که به راحتی میشه عوارض منفیشو درک کرد و در ادامه، یه سری نابهنجاری های دور از انتظار هم بروز داد. اینکه ایده ی شما یه سری پیامد منفی غیر قابل تجسم که به خاطر خطای ساخت هستن رو بروز بده، به خودی خودسرزنش آمیز یا ناشی از بی مسئولیتی نیست ولی اینکه با تجسم پیامد های منفی و بدون مدیریت این موارد، سراغ اجرای یه ایده برید، صرفا تجسمی از یه شخصیت بی مسئولیت و سطحی نگره.
شاید بگید که خب این انیمیشن، برای بچه ها ساخته شده و چرا باید انتظار داشت که شخصیت اصلی، یه ذهن بسیار دورنگر داشته باشه؟ خب فکر نمیکنم دیدن پیامد منفی آشکار چیزی مثل ماشین غذاساز، از عهده ی بچه ها برنیاد. فانتزی یه اتاق پر از شکلات یا غذای مورد علاقه، به راحتی از زبون بچه ها شنیده میشه و نهایت وسعت چنین فانتزی ای رو ممکنه به یک خونه یا استخر گسترش بدن اما شهری که از آسمونش غذا بباره، بیشتر شبیه یه ایده ی آنارشیستی از ذهن یک مخترع با سطحی همدلی پایینه که اهمیتی به زندگی دیگران نمیده. اما شخصیت اصلی این انیمیشن، اتفاقا سعی داره نشون بده که به انسان ها علاقه منده و دوست داره کمکشون کنه. تضاد این ویژگی شخصیتی با ایده هایی که از طرفش عملی میشه، الگویی هست که توی داستان های کودکانه، به کرار میشه دید. قهرمان یا شخصیت خوش قلبی که ساده لوحه و دست خالی ای در مقابل نابهنجاری یا شخصیت های شرور داره.
اینکه از میزان ساده لوح بودن قهرمانان داستان های کودکانه کاسته بشه، لزوما به این معنی نیست که قراره به کمدی کار آسیب برسه. همین ایده میتونست توسط یه شخص خاکستری یا شرور اجرا بشه و توسط عده ای دیگه، جمع و جور بشه و شهر رو نجات بدن اما ترکیبش با فلینت، ظاهرا برای این بوده که مخاطب بالقوه ی انیمیشن، به سمت نوعی آزادی طلبی کشیده بشه. ایده ای که توی داستان های زیادی میشه دید یعنی پاشو کاری که دوست داری رو انجام بده، دنبال تجربه های جدید برو. مهم اینه که نیت بدی نداشته باشی و سعی کن آرزوهاتو دنبال کنی و از این قبیل شعارهای زرد انگیزشی.
قسمت دوم این انیمیشن، دنباله ای برای این فانتزی های لیبرالیستی به حساب میاد و میشه گفت که حتی کمی به سمت و سوی آرمان های علاقه مندان افراطی محیط زیست هم میره. موجوداتی که به صرف زنده بودن یا شباهت داشتن به موجوداتی که قادر به تکامل و زندگی هستن، لازمه براشون حق حیات قائل شد و بهشون فرصت رشد داد.
در پایان قسمت دوم، فلینت موفق میشه تا ماشین رو خاموش کنه و از گسترش موجودات غذا-حیوان جلوگیری کنه اما در عین حال، به این نتیجه میرسه که این موجودات زنده، یه اکوسیستم کامل و ارزشمند رو تشکیل دادن و به جای نابود کردنشون، فلینت تصمیم میگیره که به این موجودات جدید کمک کنه تا در هماهنگی با دنیا، به زندگی خودشون ادامه بدن.
معیارهایی که به فلینت کمک میکنه تا بتونه به نوعی همدلی به این موجودات جدید برسه، بیشتر تحت تاثیر نوعی شفقت و دلسوزی و همچنین داشتن خانواده است. هرچند که به طور واضح به تولید مثل یا داشتن بچه توسط این موجودات، اشاره ای نمیشه. واقعا هم نمیشه گفت که این موجودات، به خودی خود شبیه یک نابهنجاری هستن و رفتارهای وحشیانه ای که نشون میدن، در همپوشانی با رفتارهای حیواناتی هست که در دنیای واقعی، شاهدشون هستیم. شاید بشه گفت قسمت دوم این انیمیشن، به نوبه ی خودش سعی در مثبت جلوه دادن رفتار سرکشانه و آزادی طلبانه ی فلینت داره و با ایجاد یک پایان خیلی خوب، تراژدی باقی مونده از قسمت اول رو هم کاملا توجه میکنه یا از بین میبره.
پروژه ای که نتونست به اهداف اولیه و تعیین شده اش برسه، به شکل ناخواسته باعث ایجاد یک اکوسیستم جدید شده پس به همین اعتبار، چه اشکالی داره که شما هم مثل فلینت، به دنبال آزادی و زندگی کردن رویاهای خودتون باشید؟ این پیام، به خودی خود کامل نیست و میتونه کمابیش، تصویری از بی مسئولیتی باشه.
در حالت عادی، این اندازه از آزادی طلبی، میتونه بیشتر از پیامدهای مثبت، اتفاقات منفی و کشنده رو به دنبال داشته باشه و از این بابت، میشه منطق داستانی این انیمیشن رو زیر سوال برد.
جمع بندی
دنبال کردن آزادی به هدف رسیدن به آزادی، می تونه به راحتی تبدیل به پروسه ای نابهنجار بشه و سلامت فرد و جامعه رو به خطر بندازه از این بابت که در این فرآیند، آزادی نه به عنوان یک مفهوم مجرد بلکه به عنوان مفهومی مقدس یا مطلقا مثبت، معرفی میشه. خوده آزادی، نه کلمه ی مثبتی هست و نه منفی. ما خیلی از کارایی که لذت آزادی رو برامون مجسم میکنن رو انجام نمیدیم چون منطقمون میگه که میتونه به خودمون یا دیگران آسیب جدی بزنه. میزان جسارت و سرکشی فردی مثل فلینت، شاید در یک انیمیشن، به دیگران آسیب جسمی خاصی نزنه اما می تونه در دنیای واقعی، حسابی دردسر ساز بشه.