ناتیفیکیشن‌ها رو فعال کن!

برای دریافت ناتیفیکیشن‌های مربوط به آخرین فیلم‌ها و آپدیت‌های جدید آن‌ها، کافی است دسترسی به اطلاعیه‌ها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر می‌مونی!

مجموعه فیلم ماموریت غیر ممکن و نئولیبرالیسم

مجموعه فیلم ماموریت غیر ممکن و نئولیبرالیسم

مجموعه فیلم ماموریت غیر ممکن و نئولیبرالیسم

منتشر شده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴

0 بازدید

مجموعه فیلم ماموریت غیر ممکن و نئولیبرالیسم

ماموریت غیر ممکن، یکی از فرنچایزهایی هست که همیشه در مرکز توجه بوده اما نقدهای جدی درباره ی بازیگر اصلیش، کمتر دیده میشه.
یکی از دلایل این موضوع میتونه محبوبیت و قدرت رسانه ای تام کروز در صنعت سینما باشه. اون نه فقط بازیگر، بلکه تهیه کننده ی اصلی این مجموعه است و این یعنی کنترل زیادی روی نحوه ی نمایش فیلم ها و نقدها داره.

منتقدا معمولا روی جنبه های اکشن و جلوه های بصری تمرکز میکنن و کمتر به تحلیل عمیق شخصیت پردازی یا پیام های فیلم اهمیت میدن؛ یعنی نقدها بیشتر درباره ی کیفیت اکشن و هیجان فیلم هاست تا عملکرد بازیگر اصلی.
با این وجود، بعضی از نقدها به این موضوع اشاره کردن که شخصیت ایتن هانت، بیش از حد شکست ناپذیر و بدون عمق روانشناختیه و این باعث میشه که فیلم ها بیشتر به نمایش بدلکاری های عجیب و غریب تام کروز تبدیل بشه تا اینکه ی داستان پیچیده و چند لایه رو روایت کنه.

همچنین لازم به یادآوریه که بعضی از بازیگرا و عوامل قدیمی سریال اصلی ماموریت غیر ممکن از تغییراتی که درون این فیلم ها ایجاد شده ناراضی هستن.
پس میشه گفت کمابیش نقدهای منفی ای وجود دارن اما به خاطر نفوذ رسانه ای و محبوبیت فرنچایز، کمتر دیده میشن یا کمتر روی جنبه های عمیق تر تمرکز دارن.
تام کروز خودش یه تنه، پرچمدار نوعی مردستیزی منفعل شده و داره به شکل نابهنجاری، از این فرنچایز برای توصیف جذابیت مردانه استفاده میکنه درحالیکه پیام های فیلم، بیشتر از مثبت بودن، نابهنجار هستن.


تام کروز، به عنوان چهره ی اصلی این مجموعه، به شکل سیستماتیک، نوعی تصویر از جذابیت مردانه رو تبلیغ میکنه که فراتر از استانداردهای طبیعی رفته و به کلیشه های خاصی وابسته شده.

این کلیشه نه تنها باعث شکل گیری یک نسخه ی غیر واقع گرایانه از مردانگی میشه بلکه نوعی مردستیزی منفعل رو تقویت میکنه؛ یعنی حذف ابعاد انسانی، عاطفی و حتی اجتماعی مردانگی به نفع یک قهرمان شکست ناپذیر.
فیلم های ماموریت غیر ممکن، به جای اهمیت دادن به رشد شخصیت، روی اکشن، مهارت های خارق العاده و فردگرایی افراطی تمرکز دارن که این مسئله نوعی نابهنجاری در توصیف جذابیت مردانه ایجاد میکنه.
از نظر پیام های روایی، فیلم ها بیشتر روی نمایش ایده آل سازی یک فرد به عنوان ناجی مطلق تمرکز دارن و این باعث میشه که سیستم های واقعی قدرت، مسئولیت و حتی همکاری، نادیده گرفته بشن.
در نتیجه، این فرنچایز نه فقط اکشن و هیجان رو تبلیغ میکنه بلکه نوع خاصی از مردانگی رو تثبیت میکنه که ممکنه روی مخاطبا، تاثیر عمیقی بذاره.

خیلی ها ایتن هانت رو نسخه ی آمریکایی جیمز باند میدونن. جیمز باند، جاسوس کلاسیک بریتانیایی، با جذابیت، شوخ طبعی و اتکا به گجت های پیشرفته شناخته میشه درحالیکه ایتن هانت، بیشتر روی مهارت های فیزیکی، بدلکاری های خطرناک و کار تیمی تمرکز داره.
باند معمولا به عنوان یه گرگ تنها عمل میکنه درحالیکه هانت به تیمش وابسته است و ماموریت هاش رو با همکاری انجام میده.
از نظر سبک اکشن، فیلم های ماموریت غیر ممکن، بیشتر روی بدلکاری های واقعی و فیزیکی تمرکز دارن، درحالیکه جیمز باند ترکیبی از اکشن، جاسوسی و سبک زندگی لوکس رو ارائه میده.

بعضیا عقیده دارن که ایتن هانت، نسخه ی مدرن تر و آمریکایی تر جیمز باند محسوب میشه چون کمتر به کلیشه های کلاسیک جاسوسی وابسته است و بیشتر روی مهارت های عملی تمرکز داره.


هرچند که در فرنچایز جیمز باند، بازیگرا و عوامل آمریکایی هم هستن اما شخصیت اصلی همیشه بریتانیایی بوده. یکی از مهم ترین تهیه کننده های این مجموعه، آلبرت آن بروکلی آمریکایی بود و نقش کلیدی در شکل گیری فیلم های جیمز باند داشت. اولین بازیگر جیمز باند در یک اقتباس تلویزیونی، بری نلسون بود که آمریکایی به حساب میومد اما این نسخه از داستان با فیلم های رسمی تفاوت داشت و باند رو به عنوان مامور سازمان اطلاعات آمریکا معرفی میکرد.
در پشت صحنه، بعضی از نویسنده ها، کارگردانا و عوامل تولید هم آمریکایی بودن اما هسته ی اصلی داستان همیشه بر پایه ی فرهنگ بریتانیایی شکل گرفته.

فرنچایز ماموریت غیر ممکن، در گذر زمان، با ایدئولوژی های مختلفی مرتبط شده مخصوصا در زمینه ی سیاست و فرهنگ آمریکایی.
بعضیا این مجموعه رو به عنوان یه نمایش از فردگرایی آمریکایی و قهرمان گرایی افراطی میبینن. ایتن هانت همیشه به عنوان یه شخصیت شکست ناپذیر معرفی میشه که بدون وابستگی به سیستم های قدرت، ماموریت هاشو تموم میکنه.
در بعضی نقدها، این فیلم ها به عنوان تبلیغی برای مداخله گرایی آمریکا در امور جهانی دیده شدن. سازمان IMF به عنوان یه نیروی مستقل عمل میکنه که بدون نظارت دولتی، ماموریت های بین المللی رو انجام میدن.

تحلیل هایی درباره ی ارتباط این مجموعه با دوران جنگ سرد هم وجود داره. به طور مثال در نسخه ی تلویزیونی قدیمی، دشمنا معمولا به عنوان تهدید های خارجی معرفی میشدن که با سیاست های ضد کمونیستی اون دوره، هماهنگی داشتن.
به لحاظ فرهنگی، این فرنچایز اغلب به عنوان یه نمایش از ایده آل های امریکایی درباره ی قدرت، مهارت و کنترل دیده میشه. شخصیت اصلی همیشه در مرکز داستان قرار داره و به عنوان ناجی مطلق عمل میکنه.
پس بله، این مجموعه نه فقط یک سری فیلم اکشن، بلکه بازتابی از بعضی ایدئولوژی های سیاسی و فرهنگی به حساب میاد.
ایتن هانت همیشه به عنوان یه شخصیت مستقل عمل میکنه بدون اینکه نیاز به حمایت سیستم یا همکاری گسترده داشته باشه. این دقیقا با تصویر مردی که همه چیز رو به تنهایی حل میکنه، در ایدئولوژی آمریکایی هماهنگه.

سازمان IMF بدون وابستگی به دولت ها عمل میکنه و اغلب بدون هیچ نظارت بین المللی، ماموریت های خودش رو پیش میبره که نوعی بازتاب از سیاست های آمریکا در ورود به درگیری های جهانی بدون نیاز به تایید رسمی میتونه باشه.
بعضیا عقیده دارن این که فیلم ها اغلب نوآوری های تکنولوژیکی و جاسوسی رو برجسته میکنن که با فرهنگ مدرن امنیت و کنترل اطلاعات همخوانی داره.
برخلاف بعضی فرنچایزهای دیگه مثل جیمز باند، ماموریت غیر ممکن، مستقیما وارد سیاست های روز نمیشه اما در پس زمینه ی روایت، الگوهای خاصی از قدرت و کنترل جهانی رو تبلیغ میکنه.

فردگرایی، ویژگی خاص نئولیبرالیسم هست و اگر بخوایم صرفا ظواهر فیلم رو به عنوان وجه منفیش درنظر بگیریم، نمیشه به کنه اش پی برد. اینکه یه نفر سعی کنه کارای قهرمانانه انجام بده و از جون دیگران مراقبت کنه یا با تروریسم مبارزه کنه به خودی خود چیز بدی نیست. ژانر ارتش تک نفره رو میشه تصویری از نحوه ی رو به رو شدن آدما با فشارهای روانی و نبردهایی دونست که در طول زندگی، بهشون تحمل میشه؛ این ژانر به خودی خود نه خوبه و نه بد و بستگی داره که چطور به کار گرفته بشه.
درمورد ایتن هانت، ما با آدمی طرفیم که لزوما درک قابل اعتمادی نسبت به تفکیک خوب و بد نداره.
ارتش تک نفره رو میشه هم به عنوان یه استعاره از نبرد درونی ادما دید و هم به عنوان یه تصویر از فردگرایی افراطی که میتونه با ایدئولوژی های خاصی همپوشانی داشته باشه. این سبک لزوما منفی نیست ولی وقتی تبدیل به یک ابزار ایدئولوژیک بشه، باید بررسی کرد که چطور پیام ها رو منتقل میکنه.
داستان ایتن هانت، در چهارچوب مشخصی از اخلاق حرکت نمیکنه و به طور مداوم، درگیر موقعیت هایی میشه که تفکیک درست و نادرست، چندان واضح نیست.


شخصیت هایی مثل ایتن هانت، شانس زیادی برای تحریک مخاطب، به جهت مبارزه دارن. حتی اگر این مبارزه، فیزیکی نباشه. مبارزه برای یک ایدئولوژی، میتونه تبدیل به توصیفی از یه سبک زندگی جذاب، هیجان انگیز و عمدتا مردانه بشه.
ایتن هانت، بیشتر از هرچیز، میتونه بازتابی از جهان بینی فردگرایانه و ایدئولوژی های مداخله گرایانه باشه. اون توی دنیایی کار میکنه که قوانین و سیستم های قدرت، اغلب ناکارآمد یا فاسد هستن و این باعث میشه که ماموریت هاش رو خارج از چهارچوب های رسمی انجام بده.
توی خیلی از فیلما، به عنوان یه ناجی عمل میکنه که بدون وابستگی به دولت یا سازمان های رسمی، تهدیدهای جهانی رو خنثی میکنه که این تصویر، با ایدئولوژی مداخله گرایانه همپوشانی داره.
شاید بشه گفت که ایتن هانت، سراغ نوعی ملی گرایی هم میره ولی رویکرد سلیقه ای و تحریک پذیری درمورد اجرای عدالت داره یعنی نه فقط به سمت درست کردن یه سیستم اخلاقی منسجم که از طریق توافق و گفت و گوی جمعی به دست میاد نمیره بلکه بیش از پیش به این موضوع دامن میزنه که ما هیچ اخلاقیات روشنی نداریم و با توجه به موقعیت های زندگی و ترجیحات خودمون لازمه واکنش نشون بدیم.
هرچند ایتن هانت در ظاهر، خیلی آمریکایی به نظر میرسه ولی به لحاظ ایدئولوژیک، نئولیبرالیسم محبوب و دست ساخته ی نخبه های بریتانیایی رو بازتولید میکنه.
ملی گرایی ای که ایتن هانت به نمایش میذاره، برخلاف مدل های کلاسیکتر، خیلی انعطاف پذیر و موقعیت محوره. اون نه از یه نظام اخلاقی مشخص، بلکه از یه منطق واکنش گرایانه تبعیت میکنه یعنی چیزی که بیشتر به سبک نئولیبرال نزدیکه تا یه سیستم ارزشی ثابت.
این مسئله باعث میشه که به جای تاکید روی عدالت به عنوان یک مفهوم ثابت، بیشتر روی عدالت به عنوان یک واکنش فردی تمرکز بشه و اینجاست که فیلم ها به بازتولید سبک تفکر نخبه های بریتانیایی کمک میکنن.

جمع بندی
اینکه فیلم به جای توافق جمعی، روی تصمیم گیری های فردی تاکید داره، باعث میشه که کمتر به سیستم های اجتماعی یا تفکرات اخلاقی منسجم پرداخته بشه و بیشتر به مدل قهرمان تک نفره ی واکنش گرا دامن بزنه یعنی مدلی که دقیقا در نئولیبرالیسم، جایگاه خاصی داره.
از این نظر، این فرنچایز نه صرفا یه تصویر از فرهنگ امریکایی بلکه تطبیقی با روندهای فکری نئولیبرال بریتانایی به حساب میاد که در جریانش، فرد، به جای جامعه تصمیم گیرنده ی نهایی در تمام مسائل اخلاقی معرفی میشه.