برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!

معرفی و بررسی فیلم دختر بیمار| Sick girl 2023
منتشر شده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۴
0 بازدید
رن دختریه که دوست داره دوباره شور و نشاط دوستیهای دورهی نوجوانی رو تجربه کنه اما وقتی به اطرافش نگاه میکنه، متوجه میشه که دوستاش، هر کدوم دغدغههای متفاوتتری پیدا کردن و مشغول بچهداری هستن. این درحالیه که خوده رن، هیچ مسئولیت خاصی به جز شغل معمولیش نداره و باقی اوقات رو در کسالت و عمدتا به صورت تنهایی سپری میکنه.
به دیدن دوستانش هم میره اما احساس میکنه که مسئولیتهای دوران بزرگسالی، یه دیوار رو بینشون ایجاد کرده و دیگه اونا نمیتونن توقعاتشو برآورده کنن.

همهی اینا باعث میشه تا رن، برای جلب توجه دوستاش، به سراغ یه دروغ بره؛ دروغی که در ابتدا فکر نمیکرد قراره اینقدر دردسر بتراشه.
دختر بیمار، نمونهای از یه فیلم کمدی با ایدهی اولیهی خوبه که به خوبی غربال نشده. پیاده کردن نقشای کمدی از بازیگرای خاصی ساخته است که بتونن کاریزما و انعطافپذیری خوبی رو از خودشون نشون بدن؛ اما مشخصا بازیگرای این فیلم، در این مورد توجیه نشدن و تلاش نینا دوبرو برای بازی نقش رن، یه تلاش ناشیانه و شکست خورده است.
امتیاز فیلم، پایینه و دیالوگپردازیهایی که میتونست موجز و خندهدار و آمریکایی ساخته بشن، حول محور کارا و موضوعاتیه که جوک درونشون خیلی ضعیفه.
اصلا طنز آمریکایی، نقطه عطفش در وضوح جریان سریال ذهن و دیالوگای واقعگرا و جالبه. یعنی طرف میتونه به راحتی با همه چیز شوخی کنه و نگران عواقبش هم نباشه؛ اما دیالوگای فیلم دختر بیمار، خیلی وقتا تصنعی جلوه میکنه و بر خلاف تلاشی که برای کمدی نشون دادنش شده، اصلا هم خندهدار نیست.
هشدار: ادامهی این مطلب میتونه بخشایی از فیلم رو لو بده.

در جریان داستان، رن به طور مداوم در تلاشه تا گروه دوستی سابق خودشو احیا کنه و حتی حضور آزاردهنده و بعضا دردسرساز دوستاشو به نبودشون ترجیح میده.
برای اینکه بیننده بتونه به رن، در مورد همچین تلاش عجیب و غریب و مشکلسازی حق بده، لازمه که پتانسیلای این گروه دوستی و گذشتهای که داشتن، به شکل جالبتر و وسوسه کنندهتری به تصویر کشیده بشه؛ یعنی وقتی تفریح و شادیشون رو میبینی، واقعا با خودت آرزو کنی که کاش عضو همچین گروه باحالی بودی!
ولی فلشبکها اصلا قوی نیستن و به شخصه اصلا راغب نشدم که عضو همچین گروه دوستیای باشم و باهاشون خوش بگذرونم.
در ابتدا اینطور به نظر میرسه که رن حق داره و این دلخوشیهایی که رفقاش دارن در دوران بزرگسالی دنبال میکنن هم خیلی بیخود و کسل کننده است؛ اما رفته رفته میشه حس کرد که این تصمیم رن و اصرارش برای دنبال کردن سرگرمیهای گذشته، خیلی خودخواهانه است و توی دوستی فعلیشون، اتفاقا سطح همدلی بیشتری وجود داره. مثلا رفیقش کلید خونهشو بهش داده و رن هر وقت که بخواد میره اونجا یا میاد و از زندان آزادش میکنه.
چیزی که رن دنبالشه، بیشتر، وقت تلف کردنه و خودشم از درک و همدلی زیادی برخوردار نیست. نمیتونه درک کنه که آدما چطور میتونن از وقت گذروندن با عشقشون یا بچههاشون لذت ببرن. اون هنوز یه زندگی دبیرستانی و وقت گذرونیهای پرریسک و بیسر و ته رو ترجیح میده.

اسم این فیلم هم ممکنه در نظرتون کسل کننده یا نامتجانس باشه. دختر بیمار، سابق بر این، اسم یه فیلم در ژانر ترسناک بوده و نظر من رو بخواید، این اسم اصلا مناسب یه فیلم کمدی نیست و به همون فیلمای ترسناک، بیشتر میاد.
اما بریم سراغ بخش دراماتیک ماجرا. یه پسر سیاهپوست که رن، توی گروهای مبتلا به سرطان باهاش آشنا میشه. این پسره یه رفتاری رو نشون میده که به جای ایجاد نقطه عطف، صرفا این داستان رو از دهن افتادهتر میکنه.
پسر که اسمش لئو هست، نقش گورو و راهنما رو بازی میکنه و سعی داره که رن رو متوجه ذات دروغ زشتی که گفته کنه. این در حالیه که دروغ رن، به خودی خود اونقدرا هم چیز بدی نیست و این واکنش بوروژوایی و متظاهرانهی اطرافیانش هست که داره دردسرای این دروغ رو زیاد میکنه.
مثلا چه معنایی داره که بیای برای کسی که سرطان گرفته موهاتو کوتاه کنی؟ هزار تا کار هست که میشه برای دوست سرطانیت انجام بدی تا خوشحالش کنه. حالا رفقاش اومدن موهای خودشون رو از ته زدن، در حالی که دلشون هم به همچین کاری راضی نبود و بعدشم که دروغ رن مشخص شد، کلی اونو بابت این موضوع، سرزنش کردن.
رن اصلا ازشون نخواسته بود که موهاشونو کوتاه کنن یا بیان براش خیریهی جمع آوری پول بذارن یا ببرنش به گروههای حمایتی و موسسههای درمانی. اونا یه لحظه هم به این توجه نکردن که خوده رن چی میخواد و دوست داره که این روزا رو چطور بگذرونه. این دیگه مشکل از رن نیست، مشکل از فرهنگ متظاهرانهی اطرافشه.

حالا لئو قصدش اینه که رن رو تبدیل به فردی مسئولیتپذیر در مقابل این فرهنگ ریاکانه کنه. در حالی که به خودش هم میشه هزارتا از این ایرادای مسخره گرفت. مثلا لئوی عزیز، چرا داری حیوونا رو مورد خرید و فروش قرار میدی؟ اون مارمولک بدبخت چیکار کرده که باید توی مغازهی خفه و کوچیک، توی قفس بمونه تا یکی بیاد و بخرش؟
فرهنگ آمریکایی از این خودخواهیها و بیمسئولیتیها کم نداره و فوکوس این فیلم روی دروغ رن و مسئولیتی که در قبالش داره، بیش از حد لوس و غیر کاریزماتیکه.
جمعبندی
کمدی، یک ژانر بسیار محبوب و در عین حال عجیبه. ظاهرش خندهدار ولی ساخت و پرداختش دشواره و از هر کسی ساخته نیست. فیلمایی مثل دختر بیمار، این موضوعو به خوبی یادآور میشن و خود به خود باعث میشن تا فیلمای کمدی واقعی، نقاط عطف و نبوغ درون خودشون رو بیشتر به ما نشون بدن.