برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم Blood Vessel 2023| کشتی خونین
منتشر شده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۴
0 بازدید
فیلم کشتی خونین، روایت تراژیکی از تلاش برای مهاجرت به هر قیمتی هست. این فیلم محصول کشور نیجریه است که چندان تبلیغات خاصی نداشته و زیاد دیده نشده اما میشه گفت کار خوش ساختی هست. این فیلم امتیاز 4.4 رو با درصد مشارکت خیلی پایینی از سایت IMDb به دست آورده.
هرچند در ظاهر، این فیلم خواسته مسائل مرتبط با سیاست، نژادپرستی و محیط زیست رو بررسی کنه اما در عمل، بیشتر تبدیل به یه کار سادومازوخیستی شده که شاید در پایان، نه تنها کسی دلش به حال قربانی ها نسوزه بلکه از دیدن رنجشون، لذت ببره و در عین حال، نوعی ناامیدی و بدبینی نسبت به امکان ایجاد ارتباط با آدم ها رو تجربه کرد چون عملا پیام الهام بخشی درمورد نژادپرستی و با هدف افزایش همدلی نداره بلکه انگار فقط سعی داره میزان حماقت و خوش خیالی شخصیت های درون فیلم رو به تمسخر بگیره.
شخصیت های درون این فیلم، توی شرایط بحرانی و درحالیکه تحت تعقیب نظامی ها هستن، با هم آشنا میشن و تصمیم میگیرن که به کمک یک ملوان، از کشور فرار کنن. این افراد توی یک کشتی پنهان میشن و تراژدی ها از همین لحظه شروع میشه.
فیلم به جای اینکه مهاجرت رو به عنوان راهی برای نجات یا امید نشون بده، ازش استفاده میکنه تا یک میدون شکنجه درست کنه و شخصیت های اصلی رو وارد یک کابوس ایده آل میکنه. فیلم درظاهر به مسائل نژادی و زیست محیطی اشاره میکنه و این تم ها بیشتر نقش زمینه ی بصری دارن تا اینکه پیام محوری فیلم تلقی بشن. شخصیت ها در شرایطی بحرانی با هم آشنا میشن اما رابطه هاشون بیشتر شبیه اتحاد موقت برای بقا هست تا نوعی پیوند انسانی.
ترس واقعی، همیشه توی فیلم های فانتزی با افکت های سوررئال اتفاق نمی افته. گاهی فیلم هایی که تمرکز خاصی روی نشون دادن کوچکترین رنج های انسانی دارن، میتونن به مراتب، سادومازوخیستی تر ظاهر بشن.
این فیلم در ظاهر، در مقابل نژادپرستی، جرم و جنایت و حتی مردسالاری ایستاده اما در عمل، همه ی شعارهاش فرمالیته و پیش پا افتاده هستن و به جای مبارزه، بیشتر به مخاطبایی کمک میکنه که از دیدن رنج کشیدن دیگران، به نوعی لذت برسن؛ یعنی یا با دیدنش منزجر میشی و کنارش میذاری یا باهاش کنار میای و ازش لذت میبری و پیغام های مثبتی که سعی کرده با داستان ترکیب کنه، هیچ وزن خاصی ندارن.
درواقع شاهد نوعی نمایش رنج برای مصرف هستیم و درد آدما به عنوان کالا عرضه میشه. در این فیلم، شخصیت ها نه قهرمان هستن و نه قربانی های قابل همدلی بلکه بیشتر شبیه ابژه هایی برای شکنجه ی بصری هستن.
وقتی مبارزه با نژادپرستی یا مردسالاری فقط در دیالوگ ها یا موقعیت های سطحی اتفاق میوفته، بدون اینکه ساختار روایت یا شخصیت پردازی از اون حمایت کنه، نتیجه اش میشه یه اثر ادعایی که بیشتر به درد جشنواره ها میخوره تا تغییر اجتماعی.
این فیلم به هیچ عنوان یک روایت مستند یا بی طرف که بتونه مخاطب رو به تفکر و انتقاد دعوت کنه نیست بلکه اتفاقا خیلی هم جانبدارانه است و مثل اینه که غذای زودهضمی درمورد جبر زندگی و کنار اومدن با مسائلی مثل نژادستیزی رو به مخاطب عرضه میکنه.
این فیلم با نوعی جانبداری پنهان، مخاطب رو به پذیرش منفعلانه ی جبر اجتماعی سوق میده و انگار به جای اینکه بپرسه چرا این اتفاق ها می افتن؟ یا چطور میشه مقاومت کرد؟ صرفا تلقین میکنن همینه که هست، قبول کن و لذت ببر یا منزجر شو و رد شو.
فیلم به جای اینکه مثل یک مستند یا درام تحلیلی، مخاطب رو به تفکر درباره ی ساختارهای نژادستیز دعوت کنه، صرفا یک بسته ی آماده از رنج و تسلیم ارائه میشه و شبیه یه غذای فست فودی هست که ظاهرش جذابه ولی هیچ ارزش غذایی ای نداره.
این جانبداری، خیلی زیرپوستی اتفاق میوفته. فیلم نه از قربانی ها دفاع میکنه و نه از ساختارهای نابهنجار، انتقاد جدی ای انجام میده. صرفا نشون میده که همه چیز وحشتناکه، و هیچ راهی نیست جز اینکه وضعیت رو تحمل کنیم یا ازش فرار کنیم.
این خودش نوعی تایید ضمنی برای ساختارهای ناعادلانه و کنار اومدن باهاشون هست.
جمع بندی
در یک روایت بی طرف یا مستندگونه، مخاطب باید بتونه با شخصیت ها همدردی کنه، سوال بپرسه و حتی موضع گیری داشته باشه اما در این فیلم، شخصیت ها بیشتر شبیه ابژه های درد هستن تا سوژه های مقاومت یا تحول. و این باعث میشه که فیلم به جای ایجاد همدلی، فقط یه تجربه ی بصری از رنج باشه، بدون اینکه معنا، مسیر یا نقد مشخصی رو ارائه بده.
یه داستان که صرفا رنج زیستن در سایه ی نژادستیزی رو به تصویر میکشه، داستان مناسب برای مبارزه با نژادپرستی نیست، بلکه بیشتر میتونه تبدیل به داستانی برای افراد سادیستی و جبرگرا بشه که ترجیح میدن در مقابل جامعه، منفعل باشن و یاد بگیرن که از دیدن رنج کشیدن خودشون و دیگران، لذت ببرن.