برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی فیلم City of Ember 2008| شهر امبر
منتشر شده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۴
0 بازدید
اگر از افراد علاقه مند به فیلمای علمی تخیلی هستید، شهر امبر یه کار قدیمی و تقریبا فراموش شده به حساب میاد که فضای فانتزی و ماجراجویانه ای رو خلق کرده. شهر امبر براساس یه رمان ساخته شده و انتخاب خوبی برای یه سرگرم شدن در یه دورهمی خونوادگی هست. سرشه رونان در اینجا نقش یه دختر بچه رو بازی میکنه و فضای کار، مرتبط با موضوع بقا در شرایط نسبتا بدویه.
امبر امتیازای نسبتا متوسطی رو از تمام سایتا گرفته و در زمان انتشار، فروش خیلی کمی رو نسبت به هزینه ای که براش صورت گرفته تجربه کرده. با این وجود، به لحاظ داستانی و بصری، نقاط قوت خودشو داره.
شهر امبر، یه محیط دست ساخته است که به عمد، با رمز و راز زیادی همراه شده و یه جعبه سیاه داره که به سبب قدمت و یک سری تراژدی، به دست فراموشی سپرده شده.
پاشنه آشیل این شهر زیرزمینی، نیرویی هست که جهت روشن نگه داشتن امبر، بهش وابسته هستن. ژنراتور شهر، به شکل جبران ناپذیری شروع میکنه به فرسوده شدن و از کار افتادن و شهری که به سختی به مواد اولیه ی زندگی دسترسی داره، خود به خود مستعد تجربه ی یک آشوب میشه.
البته که برخی از این موضوع کاملا آگاه هستن اما چون خودشون رو تسلیم پذیرش سرنوشت تاریک شهر میبینن، تصمیم میگیرن تا چند روز باقی مونده از زندگی متمدنانه رو به خودخواهانه ترین شکل ممکن، خوش بگذرونن.
هشدار: ادامه ی این مطلب میتونه داستان فیلم رو لو بده.
افرادی که کتاب اصلی این فیلم رو خوندن عقیده دارن که فیلم، تغییرات زیادی ایجاد کرده و به داستان اصلی خودش وفادار نبوده و این رو جزوی از ویژگی های منفیش دونستن. گاها پیش میاد که عدم وفاداری فیلم به یک کتاب، باعث جذاب تر شدن داستان میشه اما عمدتا این کار، باعث ایجاد یک تغییر زننده میشه که نمیتونه طرفدارای کتاب رو راضی کنه.
با این وجود، نقد چندان قابل توجهی درمورد محتوای این فیلم و پیغامی که سعی کرده منتقل کنه وجود نداره و بیشتر، اونو بابت تحریک حس انتقاد نسبت به وضع جامعه و میل به آزادی ای که درون قهرمان ها هست تحسین کردن.
داستان حول محور دو شخصیت اصلی، یعنی لینا می فلی و دوون هارو میچرخه که بیشتر از یک ارتباط رمانتیک، نوعی اتحاد برای یک مبارزه ی مدنی ایجاد میکنن. فارغ از اینکه این دو از جمله افرادی هستن که راز تاریک شهر رو میفهمن، به خودی خود هم نوعی میل به مبارزه و خلاف عرف حرکت کردن رو میشه درون افکار و رفتارشون دید. اما مهم ترین چالش این دو نفر، خوده درک راز و پیدا کردن یک راه خروج نیست بلکه مشکل اصلی، سنگ اندازی افراد قدرتمند و خودخواه جامعه است. اونا تقریبا هیچ منشا الهام و الگوی شخصیتی خاصی ندارن و به صورت دو فرد خودآموز پیش میرن اما در عین حال، نوعی شفقت و تلاش برای خوب بودن رو میشه درون اطرافیان این شخصیت ها دید که شاید بشه مهم ترین منبع الهام، در نظرشون گرفت.
در اینجا، قهرمان ها افرادی نیستن که به طور مستقیما، یک جامعه رو از نابودی نجات میدن. اونها راه نجات خودشون رو پیدا میکنن و به طریقی به بقیه هم اطلاع میدن که میتونن از چالش فعلی بگذرن و وارد دوره ی جدیدی از زندگی بشن که چالشش شامل ایجاد یک تمدن دوستانه بر روی سطح زمین میشه. این نگاه واقع گرا به مبارزه با شرارت رو شاید بشه جزو ویژگی های تحسین برانگیز این داستان دونست.
قهرمان های محبوب، معمولا افرادی هستن که به شکل ملموس و حماسی، نجات بخش دیگران واقع میشن و راه رو بیش اندازه برای بقاشون، هموار میکنن و اتفاقا چنین تولیداتی، بیش از پیش به شکل مستقیم یا غیر مستقیم، به عنوان محصولات لیبرال ظاهر میشن. اما عرف لیبرالیسم رایج، معمولا احترام بخصوصی برای اراده ی آدم ها جهت نابود کردن خودشون قائل نیست. نمونه اش افرادی هستن که سعی میکنن هر جور شده با منابع مادی و از خودگذشتگی، از بقای جامعه ای حمایت کنن که نه فرهنگ خوبی دارن و نه انعطافی نسبت به ابزارهای آموزشی نشون میدن و در طول زمان، نه تنها فرهنگشون بهبود پیدا نکرده بلکه بیمارگونه تر هم رفتار میکنن. در این حالت، کمک مادی نه تنها کمکی به بهبود این جوامع نمیکنه بلکه حتی میتونه قدرت گرفتن فرهنگ بیمارگونه شون رو به همراه داشته باشه. معمولا هم چنین کمک هایی از طرف افرادی صورت میگیره که بیش از انسان دوست بودن، افرادی تحریک پذیر و هیجانی هستن و درک روشنی نسبت به خیر و شر ندارن.
جمع بندی
برای جذابیت بخشیدن به داستان هایی مثل شهر امبر، نیاز به ظرافت بیشتری در نشون دادن حالات درونی و انگیزه های شخصیت های کلیدیه که بتونه به اندازه ی قهرمان بازی های سوپرهیرویی، بیننده رو تحت تاثیر قرار بده. کاریزمای چنین قهرمان های معتدلی، نه در ظاهرشون بلکه در نحوه ی نگاهشون نسبت به زندگی خودنمایی میکنه. فیلم شهر انبر، بیشتر متمرکز بر نوعی جذابیت ظاهری هالیوود پسنده و از بابت بخش درام و نشون دادن درونیات شخصیت ها، به شکل خیلی ضعیفی عمل کرده.