برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!

نقد و بررسی فیلم خلقت خدایان 1: پادشاهی طوفانها
منتشر شده در تاریخ ۱۳ آبان ۱۴۰۴
0 بازدید
علت جنجالی شدن فیلم Creation of the Gods I: Kingdom of the Storms به این برمیگرده که اقتباسی از محبوبترین رمان فانتزی ملت چینه. بخش فانتزی فیلم، بالغانه است و لزوما برای ایجاد جلوههای بصری سرگرم کننده ساخته نشده بلکه با فلسفه و قلابهای فیلم، گره خورده و از کسالت تکرار صحنههای جنگ و کشتار، کم میکنه.

اگر اهل دیدن فیلمای حماسی و فانتزی شرقی نیستید بهتره چند تا الگوی پرتکرار این فیلما رو بدونید که به شکل واضحی اونا رو از کارای هالیوودی و بالیوودی جدا میکنه. چشم بادومیها به پدیدههای متافیزیکی، نگاه ویژهای دارن و دنیاشون پر از موجودات عجیبالخلقه و قدرتهای عارفانه است. شخصیتهای ابرقهرمان، به ندرت صاحب افکار سطحینگرانه هستن یا حداقل بخشی از افکار خودشون رو با دیدگاههای خردمندانهای غربال کردن.
عمر بسیار طولانی و استفاده از این زمان، جهت افزایش قدرت و خرد درونی، جزو ویژگی افسانههای کهن شرق و بخصوص کشور چینه.
آفرینش خدایان، بنا هست که به صورت یه سه گانه منتشر بشه و از همین الان هم تاریخ انتشار قسمتهای بعدیش تایید شده.
این فیلم از فضاسازی بسیار پرجزئیات و تحسین برانگیزی برخورداره. تیکههای یشم به کار رفته در لباسهای رزمی، معماری ساختمونهای سر به فلک کشیده و طبیعت اسرارآمیز، بیشباهت به زبان پرجزئیات و پیچیده اما هارمونیک چینی نیست.

محتوای داستان، حول محور یه موضوع کلاسیک در عرفانهای شرقیه و اون طمع و نفسانیته. هر چند که این داستان، محبوبترین اثر چینی به حساب میاد اما دقیقا همین محبوب بودنش هم احتمالا باعث پرتکرار شدن الگوهای این فیلم شده، یعنی شما امروز، داستانهای چینی زیادی رو میتونید ببینید که تهمایهی داستانیشون و بسیاری از اتفاقاتش، به این فیلم شباهت داره.
تمدنهای درون این داستان، شدیدا نژاد پرستن. منظورم این نیست که به همدیگه نسبتهای بدی میدن یا همدیگه رو بابت فرهنگ بدشون قضاوت میکنن، اصلا این موضوع رو در بسیاری از موارد نمیشه وجه منفی نژاد پرستی در نظر گرفت. نژاد پرستی، اونجایی زشت میشه که یه گروه میاد و خودشو صاحب حق زندگی میدونه و یه نژاد دیگه رو محکوم به مرگ و بردگی.
تمدنای درون این فیلم، به این سبک نژاد پرستن و دنیاشون با جنگ و خونریزی و بردهداری گره خورده. پادشاه و افراد قدرتمند جامعه، عمدتا افراد سطحینگری هستن اما گاها بینشون افرادی با عطوفت قلب و کمی فرزانگی پیدا میشه که همونا هم مسیر سرنوشت نوع بشر رو تغییر میدن.
هشدار: ادامهی این مطلب میتونه اسپویل خفیفی رو به همراه داشته باشه.

در اینجا، موجودات قلمروهای جاودانه هم لزوما شخصیتهای تحسین برانگیزی نیستن. مثلا طرف رفته ده هزار سال مراقبه کرده و هزار جور قدرت به دست آورده ولی درکش از طبیعت بشر، به شدت سطحیه و چیزایی رو میاد در اختیارش قرار میده که میتونه باعث نسل کشی بشه.
جنگ درون این فیلم، جنگ سه قلمرو اصلیه. مردم زمین، قلمرو افراد جاودانه یا به قولا خدایان و قلمرو شیاطین.
بخش زیادی از فیلم میگذره و ما در مورد قلمرو انسانها و خدایان اطلاعات زیادی رو به دست میاریم اما هنوز هم فعالیت شیاطین و انگیزههاشون در هالهای از ابهامه. اونا قدرتهای کمی هم ندارن و به نوبهی خودشون مشغول فعالیتن.
ورژن جدید ارباب حلقهها یا چیزی مثل بازی تاج و تخت؟
بعضی از منتقدا اومدن و این کار رو به ارباب حلقهها یا بازی تاج و تخت تشبیه کردن و عقیده دارن که میتونه آیندهی خوبی داشته باشه، چون فیلم خوش ساختی در ژانر فانتزی و حماسیه. خب در مورد خوش ساخت بودنش به لحاظ ظاهری اصلا شکی نیست اما به نظر نمیرسه که شانس تبدیل شدن به ورژن جدیدی از ارباب حلقهها رو داشته باشه. همین الانش، امتیاز این فیلم توی سایت IMDb 6.8 هست که امتیاز چندان دندونگیری به حساب نمیاد.

برای علاقهمندای به کارای حماسی و پر از جنگ و خونریزی میتونه فیلم سرگرم کنندهای باشه، اما به هیچ عنوان شما نمیتونید نکتهی تحسین برانگیز و پیشرویی رو در محتوای این فیلم پیدا کنید. بسیاری از آموزههای درون داستان، مدتهاست که توسط فرهنگ عمومی پس زده شدن و غیر کاربردی بودنشون ثابت شده. عرفان شرقی، برای افرادی که آشنایی خاصی با علوم فکری ندارن ممکنه در ابتدا جالب جلوه کنه اما چین کمونیستی، تصویری از شکست این آموزه هاست.
ارباب حلقهها داستانی با محتوای بسیار غنیه که هنوز هم جذابیت خودشو از دست نداده. داستانی که شخصیتهای برجستهاش، همگی افراد آزاد و مستقلی هستن. ولی یه نگاه به شخصیتهای این فیلم بندازید که چطور توی قید و بند خونواده و قبیله گیر افتادن.
ما توی عصری هستیم که آدما به دنبال از بین بردن بافت نژادی و فرهنگی هستن و سرزمین و خونوادهی خودشون رو ول میکنن تا بتونن اون سر دنیا در صلح و آرامش زندگی کنن. کسی بابت یه فرهنگ سوخته که نتونسته ازش حمایتی کنه و باعث رشدش بشه، عمر خودشو تلف نمیکنه. داستان فیلم خلقت خدایان، از همون ابتدا یه داستان بازنده است.
این فیلم، هرچقدر هم که نسبت به بقیهی تولیدات چین، حرفهایتر و جذابتر باشه، باز هم دلیلی نداره که بتونه توسط جامعهی جهانی پذیرفته بشه. این موضوع، ارتباطی به چشم بادومی بودنشون هم نداره؛ یه کاراکتر گروه زده و غیر کاریزماتیک، هر چقدر هم قدرتهای عجیب و غریب به ارث برده باشه، نمیتونه زورکی خودشو توی دل مخاطبش جا کنه.

جمعبندی
خلقت خدایان، یه فیلم جذاب هست و برای افرادی که به داستانهای کلاسیک شرقی علاقه دارن میتونه جذابیت زیادی داشته باشه. پر از صحنههای جنگه و عرفان شرقی رو بازتولید کرده؛ اما به لحاظ محتوایی، چیز غیر منتظرهای رو درون خودش نداره. شخصیتها معمولی هستن و بعضا نسبت به قدرتی که دارن، سطح فکر چندان شاخصی ندارن.
برای سینمای چین، یه اتفاق جدید به حساب میاد و نشون میده که چقدر پتانسیل دارن؛ اما به عنوان یه منتقد، چشمم آب نمیخوره که چین کمونیستی بتونه محتوای فیلم و داستان خودشو از سطح خاصی فراتر ببره و تبدیل به یه سینمای پیشرو بشه. این فیلم، فقط یه اقتباس خوب از یه داستان خیلی قدیمیه و نه چیز دیگه.