برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!

معرفی و نقد انیمیشن پینوکیو گیرمو دل تورو
منتشر شده در تاریخ ۱۳ آبان ۱۴۰۴
0 بازدید
انیمیشن پینوکیو دل تورو، یه استاپ موشن دراماتیکه که همپوشانی زیادی با داستان اصلی پینوکیو و شروع سفرش توی این دنیا داره.
استاپ موشن این کار، از ظرافت و پیچیدگی زیادی برخورداره و اتمسفر داستانیش میتونه برای افراد بزرگسال، به مراتب خیلی جالب تر از بچهها هم باشه.

این انیمیشن، به سراغ موضوع جنگ و فقدان رفته. جنگی که پسر واقعی پدر ژپتو رو ازش گرفت و اونو پر از حس فقدان و اندوه کرد. توی یه شب بارونی که پدر ژپتو کنار قبر پسرش نشسته و افکار مالیخولیاییای به سراغش اومده، تصمیم گرفت که یه پسر چوبی درست کنه که شباهت زیادی به پسر خودش داره.
روحهای جنگل دست به دست هم میدن و این دست ساختهی چوبی جون میگیره و تبدیل به پینوکیو میشه. هنر ژپتو، جون میگیره و سعی میکنه براش تبدیل به یک ترمیم و التیام میشه، درست مثل چیزی که از هنر، در دنیای واقعی انتظار داریم.
بازخورد منتقدا به این اثر رو میشه خیلی خوب در نظر گرفت و بینندههاش محدود به افرادی که قصد داشتن خودشون رو سرگرم کنن باقی نمونده، در موردش صحبت شده و شانس اینو داره که تبدیل به یه اثر ماندگار بشه.
یکی از مزیتهایی که به این اثر نسبت داده شده، وفاداریش به داستان اصلی و تاریکی درونش هست. پینوکیو به هیچ عنوان یه داستان شاد و فان نیست و حتی اقتباسهایی که از این داستان، جهت سرگرم کردن بچهها ساخته شده هم پر از تراژدی و تجربههای ناراحت کننده است.

پینوکیو حتی وقتی که قصد بدی نداره هم به شدت در مقابل دنیای آدما آسیب پذیره و توسط افراد دروغگو و سو استفادهگر، در معرض خطر قرار میگیره و ژپتو همیشه باید نگرانش باشه که مبادا اتفاقی براش بیوفته؛ این پسر چوبی، خود به خود تبدیل به انگیزه و هدف زندگیش میشه، انگار که به جز اون، هیچ چیز مهمی وجود نداره که بتونه بهش دلخوش کنه و به این واسطه، روزگار خودشو سپری کنه.
پینوکیو داستانی در مورد فقدانه، حس فقدانی که شکل گرفتنش تقصیر ما نیست بلکه نتیجهی شکل نابهنجار جوامعی هست که درونش زندگی میکنیم.
هشدار اسپویل خفیف
پینوکیو به شکل آشکاری با بقیهی آدما متفاوته. اینکه دروغاش آشکار میشه، در حالی که بقیه میتونن به راحتی دروغ بگن و بقیه رو فریب بدن، اونو تبدیل به موجود آسیبپذیری میکنه و باعث میشه که بارها مورد سواستفاده قرار بگیره.
دیگران سعی دارن اونو تبدیل به ایدهآلهای خودشون کنن و این حتی در مورد پدر ژپتو هم صدق میکنه. این ایدهآلگرایی، زندگی رو برای پینوکیو سخت میکنه و اینکه یه سری مزیتا نسبت به انسانها داره، دردسرهای بیشتری هم براش میتراشه.
هرچند که ما آدمها عروسکهای چوبی نیستیم اما هر کدوم، صاحب ویژگیهای نادر و منحصر به فردی هستیم که حتی خیلیهاشون ربطی به ارادهی ما نداشتن و از بدو تولد، با ما همراه بودن. بقیه از بیرون ما رو میبینن و بعضا به این ویژگیها حسودی میکنن یا غبطه میخورن، بعضیهاشون به تصاحب ما طمع میکنن یا سعی میکنن با فریب و سواستفاده از ما، مزیتهای داشتن چنین ویژگیهایی رو به چنگ بیارن.

این در حالیه که در ظاهر، همیشه در معرض شرمساری و قضاوتای ناعدلانه هستیم و انگار که دنیا از ما طلبکاره که چرا شبیه یه شخصیت ایدهآل نیستیم؟
این به معنی این نیست که تلاش برای رشد کردن، چیز بیمعنی و بیهودیه، بحث اینه که ما میتونیم تبدیل به نسخهی بهتری از خودمون بشیم نه اینکه خودمون رو شبیه بقیه کنیم، لازمهاش هم اینه که خودمون رو با همون ویژگیهای خاص و منحصر به فرد بپذیریم و نقاط قوت و ضعفشو در نظر بگیریم.
آدمای دنیای پینوکیو، از مزیتهای خودشون برای به بردگی کشیدن بقیه و خودخواهانهتر زندگی کردن استفاده میکنن؛ اونا همدلی کافی رو ندارن و قدرتاشون نه تنها کمکی به بهبود زندگی بقیه نمیکنه بلکه خودشونو هم به فنا میده.
فانی بودن به عنوان یک مزیت
پینوکیو صرفا در مورد ایدهآل گرایی نیست بلکه به مفهوم سوگ و فقدان و فانی بودن هم به خوبی پرداخته. کاراکتر پینوکیو از موهبت زندگی ابدی برخورداره؛ چرا که یک انسان نیست. صرفا هر بار که میمیره، به زمان بیشتری نیاز داره تا بتونه قلمرو مردگان رو پشت سر بذاره و به دنیای انسانهای فانی برگرده.
میل و اشتیاق پینوکیو برای زیستن، حتی بعد از تحمل سواستفادهها و قضاوتهای بدی که در موردش میشه ستودنیه. اون عشق زیادی رو درون خودش داره و مشخصا مشتاق خارج شدن از چهارچوبهای عرفی و کسب تجارب جدیده.
با این وجود، همین عشق و علاقه، در نهایت باعث میشه تا فانی بودن رو انتخاب کنه. حتی یک فقره از سواستفادههایی که از پینوکیو شد، مستقیما به این ربط داشت که بشر زمینی متوجه نامیرا بودنش شد. اونا پینوکیو رو به جنگ بردن چون میتونست بارها بمیره و زنده بشه و با انسانهایی بجنگه که صرفا یک جون برای از دست دادن داشتن.
درک اینکه ما موجوداتی فانی هستیم، به خودی خود نه چیز بدی هست و نه خوب و شدیدا ما رو در مورد نقشی که میخوایم توی این دنیا بازی کنیم به چالش میکشه. نکتهاش اینه که متوجه میشیم چه الگوهایی ارزش دنبال کردن ندارن و شرافتمندانهتره که به چه چیزایی تن ندیم.
پینوکیو یک داستان تخیلیه؛ با این وجود، یه آزمایش ذهنی قدرتمند هم به حساب میاد که به جزئیات زیادی پرداخته.
جمعبندی
نگاه کردن از دریچهی چشمهای بیپروا و مشتاق به زیستن پینوکیو به باورها، عرف و دروغهای درون این دنیا، میتونه برای افرادی که در مورد پیدا کردن هویت خودشون به مشکل خوردن، الهام بخش واقع بشه.
داستانهایی که صادقانه و با هدف خوبی نوشته بشن، میتونن به ما کمک کنن که به شکل سرراستتری، نسبت به روان و ذهن خودمون به آگاهی برسیم. فرقی نمیکنه که بیان این داستانها چقدر ساده، فانتزی و کودکانه باشه، نبوغ درون داستان پینوکیو هم غیر قابل انکاره.