برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!

معرفی و بررسی سریال آیدل| The Idol
منتشر شده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۴
0 بازدید
آیدل از اون سریالا بود که ازش توقع زیادی میرفت و خوده سازندههاش هم بهش امید زیادی بسته بودن؛ اما بسیاری از منتقدا عقیده دارن که یه پروژهی شکست خورده است.

بینندهها هم خیلیهاشون این سریالو به خاطر محتوای غیر حرفهای رد کردن. خب، ایراد گرفتن به تولیدات هنری کار آسونیه؛ ترجیح من اینه که توی ذهن مخاطبا جست و جو کنم و ذائقههای مختلفو بشناسم. شکی نیست که آیدل در رسانهها مورد تمسخر قرار گرفت ولی نسبت به فیلم و سریالای اروتیک و رمانتیکی که این روزا منتشر میشه، یه کار غیر حرفهای به حساب نمیاد.
با اینکه فیلمای اروتیک همیشه بودن؛ ولی کمابیش میشه حس کرد که الان تعدادشون داره بیشتر میشه و کارگردانای مختلفی دستشون برای تولید اینطور فیلم و سریالایی باز شده. بینندههاشون زیاده ولی مثل روحهایی هستن که در سایه حرکت میکنن، چون شاید روشون نمیشه که بگن از همچین محتوایی خوششون اومده و دوستش دارن.
اینکه شما از یه فیلم خوشتون بیاد چون در کنار مسائل دیگه، تونسته به خوبی به موضوعات جنسی هم بپردازه، چیز خجالت آوری نیست و اینکه یه منتقد میاد و همچین افرادی رو بابت سلیقهشون تحقیر میکنه هم کار اخلاقی و جالبی به نظر نمیاد.

آیدل همچین چیزیه؛ در مورد اشتیاق جنسی صحبت کرده و ظاهر پر زرق و برق جذابی هم داره.
نگاه تاریک و منتقدانه به مافیای رسانه
توی محتوای این سریال، یه نگاه منتقدانه و متفاوتی وجود داره که تابحال ندیدم توی فیلم یا سریالی تا این اندازه بهش پرداخته بشه و اونم مافیای رسانه و بیرحمیای هست که نسبت به آیدلا دارن. شایعاتی که صرفا در حد تئوری موندن و کسی بهشون چندان اهمیتی نمیده.
دنیای رسانه، محل خوبی برای کسب ثروت و قدرته و این در حالیه که خیلیا تا زمانی که بهش نزدیک نشن، نمیدونن که قراره چجور استفادهای ازشون بشه و وقتی هم متوجهش میشن، انگار که دیگه دیر هست و شبیه ماهیهایی به نظر میان که توی یه تنگ، گیر افتادن.
یه شخصیت مشهور نمیتونه هر چیزی که میخواد باشه؛ میتونه حتی سخیف یا نژادپرست باشه اما در مورد مسائل زیادی نمیتونه صداقت داشته باشه، مخصوصا در مورد مسائلی که سود بالادستیهاشو مختل میکنه.

سریال آیدل، اتفاقا به خوبی به این موضوع پرداخته. تدروس شبیه یه رهبر فرقهاست. اون مخالف سیستم مافیایی نیست اما در مورد ماهیت این سیستم فاسد با خودش صادقه و میخواد که آدماش رو از بدبختی و فقر نجات بده. آدماش دوست دارن معروف و پولدار بشن و اصلا از این موضوع و بهایی که لازمه براش پرداخت کنن فراری نیستن. حتی وقتی که تدروس از گروه جدا میشه هم به کارشون ادامه میدن تا به شهرت برسن.
هشدار: ادامهی این مطلب میتونه محتوای سریال رو لو بده.
شخصیت تدروس، هر لحظه در حال نقد شدنه. اون بیرحم، حقهباز و سخیف به نظر میرسه اما هر چه به انتهای سریال نزدیک میشیم، متوجه میشیم که اون واقعا شخصیت حقهباز و شروری نبوده، حداقل نه به اندازهی بقیهی افرادی که خودشون رو دلسوز لیلی رز دپ در نقش جاسلین، نشون میدادن.
جاسلین فردی آسیب دیده است و ناراحتیهای روانی زیادی داره، با اینکه به این موضوع، به خوبی پرداخته نشده و شاید نشه به راحتی باهاش همزاد پنداری کرد.
شخصیت تدروس، مرموز و با خواستهها و انگیزههای نامشخصه. یه قضاوتی که زیاد در موردش دیدم و حتی منتقدای فارسی زبان هم بازتولیدش کردن اینه که شخصیت تدروس، به حدی غیر کاریزماتیکه که مخاطب، ازش فراری میشه.

فکر میکنید که چرا همچین قضاوتی در مورد این بازیگر صورت گرفته؟ د ویکند، یه خوانندهی پیشرو هست که اتفاقا ایدههای خوبی رو توی آلبوم و موزیک ویدیوهاش پیاده میکنه. اون فقط به عنوان نقش تدروس، خودنمایی نکرده؛ اون با تیم سازندهی سریال، همکاری قابل توجهی جهت غربال این شخصیت داشته؛ تدروس، عملا دست ساختهی د ویکنده که اتفاقا دست ساختهی پیچیده و جالبی هم هست.
حالا بحث اینه که چرا فردی با همچین قیافه و وجناتی تونسته دل جاسلین رو به دست بیاره؟ طبیعتا بحث ظاهر نیست. د ویکند، فانتزیهای جاسلین رو برآورده میکنه، الگوهایی که توی زندگیش، همیشه تکرار میشدن و بهشون وابسته شده.
تیم حامی جاسلین، شامل افرادی هستن که ادعا میکنن دوستش دارن و میخوان مراقبش باشن؛ ولی به موقعاش بلدن که چطور با تصمیمات خودخواهانه، از آب گل آلود ماهی بگیرن و بیشترین سود رو ببرن. نمونهاش کاراکتر دستینی و چایمه که خودشونو چیزی مثل پدر و مادر جاسلین میدونن اما در عمل، کسب و کار و درآمد خودشونو میخوان حفظ کنن؛ نه چیز دیگه.
یا مثلا زندر که ادعا میکنه جزو تیم و حامی جاسلینه ولی به موقع اش مشخص میشه که چقدر بهش حسودی میکنه و ترسو و بزدل بوده.
یا حتی لیا که صمیمی ترین دوست جاسلینه و همیشه خودشو دلواپس نشون میده اما در مقابل زجر کشیدن جاسلاین ز دست مادرش سکوت میکرده؛ اهمیتی نمیداده که تیم حامی جاسلین چقدر بهش فشار میارن تا ازش کار بکشن؛ صرفا دنبال اینه که از جاسلین برای رونق دادن به برند لوازم آرایشی و مد و فشن خودش استفاده کنه و آخرش هم تنهاش میذاره و میره.
جمعبندی
آیدل، سریال جالبیه که به موضوعات تاریک اما منطقیای پرداخته. درسته که خیلی از ماها تا این حد درگیر رسانه و سرمایهداری پشتش نمیشیم ولی به نوبهی خودمون میدونیم که افراد طمعکار نسبت به قدرت و ثروت، بعضی وقتا حاضرن چه کارای غیر اخلاقیای انجام بدن تا عصارهی جون بقیه رو بکشن و ازشون نهایت استفاده رو ببرن. آیدل پیامش همین بوده، پیامی که ظاهرا خیلیا اصلا متوجهش نشدن.