برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
معرفی و بررسی سریال دختر سیگارچی
منتشر شده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
0 بازدید
تا حالا سریال اندونزیایی ندیده بودم که دیدم. بر خلاف انتظارم کار جالب و خوش ساختی هم هست و سوژهی جالبی رو انتخاب کرده. این مطلب، بیشتر به معرفی این سریال، اختصاص داره و چیز بخصوصی از محتوای داستانو لو نمیده.
سریال در مورد دختریه که میخواد سیگارای خوب درست کنه؛ قضیه چیزی بیشتر از یه کسب و کار کوچیکه و راجع به یه حرکت فعال، توی جامعه است.
خلاصه و وجنات و اوایل سریالو که میبینی ممکنه این سوال پیش بیاد که یعنی الان اینا دارن با تکیه به سیگار، یه جور کار هنری و شاعرانه درست میکنن؟ میخوان بگن مواد مخدر قداست داره و جذابه یا به این واسطه، گانگسترا و مافیای مواد مخدرو نشون بدن؟
همینم یه جور کشش داستانی ایجاد میکنه و ممکنه کنجکاو بشی که ببینی قضیه از چه قراره.
این سریال براساس رمانی از راتیه کومالا ساخته شده و داستانش در دو خط زمانی مختلف جریان داره: گذشته (دهه 1960) و حال (اوایل دهه 2000).
داسیاه، دختر خونواده ای هست که صاحب کارخونه ی سیگار هستن. تلاش داسیاه برای ایجاد فرمول جدید سیگار میخک دار، با یه سناریوی فمینیستی و اجتماعی ترکیب میشه و گذری هم داره به مسائل عاشقانه و سیاست های تجاری و روابط انسانی.
در سریال دختر سیگارچی، موضوع توهم به طور مستقیم مطرح نشده اما داستان با استفاده از یه سری عناصر بصری سعی کرده گاها نوعی حس رازآلود بودن رو تداعی کنه.
سیگار میخکدار اندونزی، چرا اینقدر مهمه؟
این سیگار که با اسم کرتک هم شناخته میشه، صرفا یه محصول مصرفی نیست و بخشی از فرهنگ و تاریخ این کشور به حساب میاد. این نوعی سیگار ترکیبی از تنباکو، میخک و گاها ادویه های دیگه است و اسمش از صدای ترکیدن میخک، حین سوختن گرفته شده.
توی دوره ای، کرتک به عنوان نوعی محصول دارویی مورد استفاده قرار میگرفت ولی الان صرفا محبوبه و مالیات کمتری نسبت به سیگار سفید داره و بابت طعم و رایحه ی محلیش، نوعی سمبل فرهنگی شده.
صنعت مرتبط با این سیگار، نقش مهمی در اقتصاد اندونزی داره و افراد زیادی در فرآیند تولید، بسته بندی و فروش کرتک مشارکت دارن.
امروزه ظاهرا ثابت شده که کرتک مثل بقیه ی سیگار ها میتونه خیلی مضر باشه و به مراتب، نیکوتین، و مواد مضر بیشتری نسبت به سیگارهای معمولی داره. به علاوه ماده ی به اسم اوژنول در میخک وجود داره که اثر بی حس کننده ای ایجاد میکنه و آدما به این واسطه، دود بیشتری رو وارد ریه میکنن و همین کافیه تا بافت ریه، آسیب بیشتری ببینه.
ولی این سریال، هیچ نقد منفی بخصوصی درمورد مصرف سیگار نداره. بخش زیادی از منتقدای این سریال عقیده دارن که این سریال به طور ضمنی، یه تصویر رمانتیک و مثبت از این صنعت نشون میده و با تمرکز روی جنبه های هنری و سنتی تولید سیگار، تاثیر بالقوه ای که میتونه روی ذهن و روان انسان داشته باشه رو نادیده گرفته.
مضرات و پیامدهای منفی مصرف سیگار، به اندازه ی کافی به تصویر کشیده نشده و تصویر هنری و شاعرانه ی سریال دختر سیگارچی، تبلیغ بسیار وسوسه کننده ای برای استفاده از سیگار کرتک هست.
اما فکر نمیکنم این لزوما منفی ترین نقدی باشه که نسبت به این سریال وجود داره.
به بهانهی فمینیسم
چرا باید زنی که برای انجام یه کار نابهنجار تلاش میکنه و موقعیت اجتماعیش رو بهبود میبخشه، ایده ی داستان های سرگرم کننده ای باشه که قصد دارن آزادی و برابری رو تبلیغ کنن؟ این الگو، نابهنجاره و نه تنها به بهبود وضعیت یک جنسیت خاص کمک نمیکنه بلکه میتونه الهام بخش سبک های جدیدی از جامعه ستیزی بشه.
جمع بندی
این نوع داستان ها به کرار در حال بازتولید شدن هستن و جدیدترین سریالی که در این زمینه می تونم به یاد بیارم، سریال گریزلدا بلانکوی موادفروش هست.
این الگوها نه تنها باعث میشن که کلیشه های منفی درباره ی نقش زن در جامعه تقویت بشه بلکه ممکنه به طور ناخواسته، رفتارهای جامعه ستیزانه رو به عنوان راه حل های قابل قبول جلوه بدن.
کار نابهنجاری که نقش اصلی این سریال انجام میده، لزوما تولید خوده سیگار نیست بلکه نحوه ی ورودش به جامعه و مبارزه با محدودیت ها هم لزوما بر اساس اهداف چندان تحسین برانگیز و روشنی صورت نمیگیره.