برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
طرح تشویقی دولت بریتانیا برای صنعت فیلمسازی
منتشر شده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
0 بازدید
در زمان تحریر این مطلب یعنی حوالی 22 آوریل، اخباری درمورد طرح تشویقی دولت بریتانیا برای صنعت فیلمسازی منتشر شده. این طرح پیش از این اجرا شده ولی منتقدا قراره خیلی بیشتر از اینها واکنش نشون بدن چون هر چه بیشتر بگذره، قراره بیشتر هم تاثیر چنین تصمیمی رو دید.
با توجه به اینکه ما از کشور و فرهنگ و قوانینی که مرتبط با این خبر هستن فاصله ی زیادی داریم، بخشی از این مطلب به توضیح اتمسفری که این طرح درونش شکل گرفته اختصاص داره و چیزی که لازمه بدونید اینه که قرار نیست صرفا خبر و نقدهای مذکور تکرار بشه. هدفم از نوشتن این مطلب، ارائه ی تحلیل و بازخورد به یک زبان ساده است.
طبق طرح بریتانیا، استدیو های فیلم سازی میتونن تا 25.5% از هزینه های تولید فیلم در بریتانیا رو بازپرداخت کنن به شرطی که حداقل 10% از کل هزینه ها در بریتانیا صرف بشه. فیلم Jurassic World: Dominion به عنوان یکی از گروه ترین فیلم های تاریخ، تونست از این طرح چیزی حدود 89.1 میلیون پوند به دست بیاره.
این طرح از سال 2007 در حال اجرا شدنه و هدفش جذب سرمایه گذاری در صنعت فیلم بریتانیاست. داده های موسسه ی فیلم بریتانیا هم نشون میده که هر 1 پوند بازپرداخت به استودیو ها، 8.30 پوند ارزش افزوده ی ناخالص برای اقتصاد بریتانیا درست کرده. همچنین به خودی خود، این طرح باعث شده تا فرصت های شغلی زیادی در بخش های مختلف مثل امنیت، حمل و نقل و خدمات ایجاد بشه.
حرف منتقدا اینه که بریتانیا به خاطر امکانات و استعداد های قویش، اصلا نیازی به همچین مشوق هایی نداره و می تونه بدون هزینه های دولتی، هنوز هم استودیوها رو جذب کنه. به قولا میگن که ما داریم مالیات میدیم که شما به فیلمسازای آمریکایی جایزه بدید؟
بازپرداخت یا مشوق مالی، حالتی هست که مثلا دولت بریتانیا بخشی از هزینه هایی که استودیوهای فیلم سازی توی کشورش صرف میکنن رو از طریق کمک مالی یا تخفیف مالیاتی جبران میکنه. این کار باعث میشه تا صنعت فیلم سازی داخلی تقویت بشه و سرمایه گذاری های بیشتری به سمت بریتانیا جذب بشه.
این بریتانیا بریتانیا که میگن هم عملا شامل 4 تا کشور انگلستان، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی میشه که ممکنه اونا رو بارها با یه فضای خاکستری یا پالت رنگ خنثی در آثار سینمایی یا سریالا دیده باشید. در حالت عادی، ممکنه وقتی اسم بریتانیا میاد، بعضا صرفا یاد انگلیس بیوفتن اما وقتی صحبت از منافع بریتانیاست، با محدوده ی بزرگتری طرف هستیم.
شرط 10 درصد، یعنی اینکه پروژه ی فیلم سازی باید ثابت کنه که 10 درصد از کل هزینه ای که صرف ساخت فیلم کرده، توی محدوده ی بریتانیا پخش و پلا شده و میتونه صرف فرعی ترین مخارج فیلم مثل حمل و نقل و استخدام نیروهای محلی برای انجام کارای پشت صحنه هم بشه. هدف از این شرط اینه که پروژه ی فیلم، واقعا بتونه کمک ملموسی به اقتصاد بریتانیا کنه. وقتی که یک شغل محلی ایجاد میشه، خود به خود شانس تداوم و گسترش پیدا کردن داره و افراد ماهری رو پرورش میده که خریدار دارن.
اینکه منتقدا فکر میکنن همچین طرحی رقت انگیزه، به این موضوع برمیگرده که عقیده دارن ارزشش رو نداره که پول مالیات دهنده ها بخواد صرف همچین بازپرداخت ها و طرح های تشویقی درشتی بشه. مخصوصا الان که مدت تقریبا زیادی از اجرای این طرح گذشته و دنیا با لوکیشن ها و امکانات خوب بریتانیا برای فیلمسازی آشنا شده.
به شخصه نه چرخه ی اقتصادی مذکور رو از نزدیک دیدم و نه می تونم درک کنم که این حساب و کتاب ها دقیقا به سود مالی میرسه یا ضرر. صرفا میشه حس کرد که نوعی امید به تغییر قطب فیلمسازی، پشت این طرح وجود داره چون تداومش به خودی خود، منطقی به نظر نمیرسه. اگر فیلمسازا واقعا جذب بریتانیا نشن یا قدرت بریتانیا در فیلمسازی افزایش پیدا نکنه، تا آخر باید یه بخش قابل توجهی از مالیات، صرف تشویق کردن استودیو ها بشه. اینجاست که رقابت فرهنگی و هنری، خودنمایی میکنه.
ایده آل پشت این طرح، همچین چیزی به نظر میرسه؛ اینکه بریتانیا بتونه در فیلم سازی از هالیوود جلو بزنه و بریتانیا هم تبدیل بشه به محل زندگی بعدی بسیاری از ستاره ها و افرادی که قصد دارن چهره ی سرشناس بین المللی بشن.
درمورد این تحلیل مطمئن نیستم و صرفا سعی میکنم به کمک مطالبی که تا امروز دیدم، تکه هایی از این پازل رو تکمیل کنم.
هالیوود در طول تاریخ، از سینمای بریتانیا قدرتمندتر بوده و سود بیشتری هم به دست آورده. بریتانیا شکل جدیدی از رقابت رو ایجاد کرده که در خلالش، سعی داره از هالیوود جلو بزنه و منابع تولید ثروت هالیوود رو به منطقه ی خودش بیاره. این چیزی بیشتر از حمایت از هنر یا اهمیت دادن به سینماست و نوعی رقابت سیاسی هم به شمار میاد.
در این مورد مطمئن نیستم اما سینمای بریتانیا، خیلی بومی عمل کرده و اغلب فیلمایی که تا امروز ازشون دیدم، با فرهنگی سنتیش، زیاد ترکیب شده و جذابیت فرهنگ آمریکایی رو ندارن. هرچند که یه سری ایدئولوژی های مدرن، برای فروش بیشتر محصولات کشورای مختلف، داره به کار گرفته میشه اما آمریکایی بودن، هنوز هم چاشنی خاص و وسوسه کننده ی هنرهای نمایشیه.
فکر میکنم که فرهنگ آمریکایی، حتی محبوب تر از جریان لیبرالیسم یا ایده های فمنیستی و ضد نژادپرستی هست که توی چارتا خودنمایی میکنن. مگر اینکه بریتانیا بخواد تبلیغ فرهنگ امریکایی رو کنه تا بتونه تبدیل به جایگزین هالیوود بشه وگرنه بعید میدونم بتونه فرهنگشو به اندازه ی آمریکا، دوست داشتنی جلوه بده.
فرهنگ، شاید بشه گفت که مهم ترین امضای یک ملته و این رقابت، منو بیش از پیش یاد جنگ استقلال آمریکا میندازه. در حالیکه بریتانیا سعی داشت صراحتا وابستگی اقتصادی بیشتری بین خودش و مستعمره ها وجود داشته باشه، فرهنگ آمریکایی، خودش به عنوان بهترین مامن افراد مهاجر معرفی کرد و در حال حاضر، صدها فرهنگ مختلف رو حتی شده به صورت فرمالیته، در قلمرو خودش جا داده.
وقتی یه فیلم آمریکایی رو میبینی، کاملا میشه حس کرد که اونجا جائیه که تو میتونی تقریبا هر شخصیتی که دلت میخواد رو از خودت نشون بدی و اصلا قابل مقایسه با فرهنگ تقریبا خشک و مالیخولیایی کارای بریتانیایی نیست.
فکر نمیکنم فرهنگ بریتانیا به خاطر تبدیل شدنش به هالیوود بعدی تغییر کنه اما ایده هایی مثل حمایت مالی از فیلمسازا، تلاش قابل انتظاری از بریتانیا به شمار میاد و شاید اونو تبدیل به هالیوود بعدی نکنه اما ممکنه واقعا سود اقتصادیشو افزایش بده.
اگر صرفا تعداد تولیدات و میزان سرمایه گذاری در صنعت سینما رو در نظر بگیرید، الان چین و هند و کشور عجیبی مثل نیجریه، تولیدات سینمایی خیلی زیادی دارن اما لزوما نمیشه گفت که تونستن همون محبوبیت هالیوود رو در سطح بین المللی به دست بیارن.
نالیوود به عنوان صنعت فیلم سازی نیجریه، دومین کشور به لحاظ تعداد فیلم های ساخته شده در سال هست. این کشور در هر سال حدود 2500 فیلم تولید میکنه و به لحاظ عددی، از هالیوود جلو افتاده اما شما امسال چند تا فیلم نیجریه ای دیدید؟ نه که حتی دیده باشید، پوستر چندتا کارشون یهویی جلوی چشمتون ظاهر شده؟
حتی اعداد و ارقام مربوط به فروش هم لزوما تصویری از تبدیل سینمای یک کشور به قطب فیلمسازی در دنیا نیست. اگر سود و درآمد حاصل از فروش فیلم ها رو معیار قرر بدیم، چین دومین بازار بزرگ سینمایی دنیا به حساب میاد. اما حتی بهترین فیلم های چینی هم هنوز حرف زیادی برای گفتن ندارن و به رغم اینکه مشخصه حتی سعی میکنن منتقدا رو به صورت فرمالیته بخرن و کاراشون رو تبلیغ کنن، اما بازهم شانس زیادی برای ارتباط گرفتن با فرهنگای دیگه ندارن.
وقتی بحث تولید انبوه و محبوبیت فیلم وسط باشه، قطعا یاد هند هم میوفتید اما حتی هند هم نمی تونه مدعی بشه که قادر به ارتباط گرفتن با طیف زیادی از فرهنگ های دنیاست و شما خیلی بعیده که با دیدن کاراشون اشتیاق زندگی توی اتمسفر هند رو پیدا نمیکنید. یعنی اصلا حس نمیکنید که اونجا جای شما باشه و لزوما در مقابل پذیرش آدمایی با فرهنگ و سبک زندگی های متفاوت، پذیرا نیست. چیزی که همیشه بهش افتخار میکنن اینه که ما تونستیم هزار تا دیدن مختلف رو زیر یه پرچم نگه داریم اما همون هم به نظر میرسه ناشی از عدم تواناییشون در کنترل جمعیت و حمایت از شهرونداست و نه لزوما آزادی ای که تونستن ایجاد کنن.
بسیاری از اعداد و ارقام هم نشون میدن که میزان فروش سینمای هند، بعد از هالیوود و چین قرار میگیره. گرچه با توجه به چیزی که از چین کمونیستی انتظار میره و کیفیت فیلماشون، بیشتر این حس بهم دست میده که آدما رو زورکی به سمت سینما میکشونن یا اعداد و ارقامشون لزوما واقعی نیست.
نمونه ی دیگه ای از فرهنگ بسته، نیجریه هست که پیش از این هم به تعداد فیلمای تولیدی زیادش اشاره شد. سینمای نیجریه یا نالیوود، به لحاظ سود تجاری، در رتبه ی به مراتب پایین تری از قطب های برتر فیلم سازی قرار میگیره هرچند که تعداد فیلمای تولیدیش، قابل رقابت با هنده.
نیجریه در غرب آفریقا قرار گرفته و پرجمعیت ترین کشور این قاره به حساب میاد ولی حتی با وجود اینکه زبان اصلیشون انگلیسی هست هم لزوما اتمسفر فیلماشون شانس زیادی برای ارتباط گرفتن با مردم دنیا نداره.
نژاد غالب در نیجریه سیاهپوسته و نه تنها کشور مهاجر پذیری نیست بلکه بیشتر به عنوان کشوری شناخته میشه که مردمش اونجا رو ترک میکنن. فیلمایی که پر از افراد سیاهپوسته و بومیه و فرهنگ بسته ای دارن، نمی تونن محبوبیت بین المللی پیدا کنن و به بیننده این حس رو بدن که به فرهنگ بومی مذکور، حس تعلق دارن.
شاید در حوزه ی آفریقا، نیجریه بتونه به موفقیت به نسبت بیشتری برسه اما همچین فرهنگی، خیلی بعید به نظر میرسه که بتونه محبوبیت چندانی در سطح بین المللی به دست بیاره.
جمع بندی
در این مورد مطمئن نیستم و صرفا با توجه به اطلاعاتی که از اینترنت میشه پیدا کرد، میشه دید که بریتانیا از نظر سودتجاری، در رتبه ی پایین تری نسبت به هالیوود، چین و هند قرار داره و کم پیش میاد که کارای محبوبی مثل هری پاتر یا جیمز باند رو به دنیا عرضه کنه.
خیلی از کارای محبوب بریتانیایی، همین الانش هم تولیدات مشترکی با هالیوود شناخته میشن و به لطف خودنمایی فرهنگ آمریکایی هست که دوست داشتنی جلوه میکنن وگرنه اتمسفر بریتانیایی، لزوما سلیقه ی خیلیا نیست.
حتی چین هم که ظاهرا در رتبه ی بالاتری نسبت به بریتانیا قرار داره، بیشتر فروشش رو مدیون کشور خودش هست و با توجه به جمعیت خیلی زیاد و سیستم حاکمش، حتی لزوما نمیشه یه موفقیت فرهنگی محسوبش کرد.